يه توپ دارم....
امروز طبق معمول هميشه ساعت ١از خواب بيدار شدى ....... امروز طبق معمول هميشه ساعت ١از خواب بيدار شدى وباز مثل هميشه صبحونه هم نخوردى،نميدونم چرا؟ولى همش بهونه ميگرفتى ،براى اينكه ازاين وضعيت خلاص بشم بايد كارى ميكردم ،براى همين بهت گفتم مامان جان ميتونى بهم كمك كنى خونه رو تميز كنم ،شما هم با خوشحالى گفتى :بله. بعد شروع كردى به وسايل خودت كه همه جاى خونه پخش بود ،عروسكاتو بردى كه بذارى تو ماشينت كه توپ ابيه كه چندروز بود دنبالش ميگشتى رو پيدا كردى وكلى ذوق كردى ،توپتواورده بودى وهمش ميگفتى مامان توپ،اه توپ،اااااللللللله توپ گيگيليه ميخواستم ببينم اون شعر معروف رو بلدى چون يك يا دوبار بيشتر برات نخونده بودم براى همين گفتم يه توپ دارم بنيتا:...