كارهاى جديد
اين روزها زياد پاتوكفش بزرگترا ميكنى......
اين روزها زياد پاتوكفش بزرگترا ميكنى،هروقت از كفشاى خودت خسته ميشى ميرى سراغ كفش بزرگترا،وقتى ميپوشيشون به سختى راه ميرى ،حتى گاهى ميشينى وپاهاتو ميكشى ولى نميدونم چه لذتى داره كه با همه سختى كه تحمل ميكنى حاضر نيستى كفشو درارى
چند وقته همين كه دوربينو ميارم كه ازت عكس بگيرم صورتت رو با دست ميگيرى ،وقتى هم كه زياد اصراركنم گريه ميكنى براى همين تو سال جديد هيچ عكسى ندارى
هميشه وقتى باباجون صدات ميكرد وشما جواب ميدادى بله ،باباجون درجواب شما ميگفت:بله شكر...قند عسل ...حالا خودت يادگرفتى وبعدازبله شكرى كه ما ميگيم ،ادامه ميدى..قند عدل(موقع گفتنشم خيلى قشنگ سرتو تكون ميدى،اينقده خوردنى ميشى ،عسسسسسسسسسلم)هروقت هم كه حلما كوچولو گريه ميكنه ميرى طرفش ودستات رو باز ميكنى كه بغلش كنى وبا زبون خوشگلت ميگى دونم دونم(همون جونم خودمون