يه توپ دارم....
امروز طبق معمول هميشه ساعت ١از خواب بيدار شدى .......
امروز طبق معمول هميشه ساعت ١از خواب بيدار شدى وباز مثل هميشه صبحونه هم نخوردى،نميدونم چرا؟ولى همش بهونه ميگرفتى ،براى اينكه ازاين وضعيت خلاص بشم بايد كارى ميكردم ،براى همين بهت گفتم مامان جان ميتونى بهم كمك كنى خونه رو تميز كنم ،شما هم با خوشحالى گفتى :بله. بعد شروع كردى به وسايل خودت كه همه جاى خونه پخش بود ،عروسكاتو بردى كه بذارى تو ماشينت كه توپ ابيه كه چندروز بود دنبالش ميگشتى رو پيدا كردى وكلى ذوق كردى ،توپتواورده بودى وهمش ميگفتى مامان توپ،اه توپ،اااااللللللله توپ گيگيليه ميخواستم ببينم اون شعر معروف رو بلدى چون يك يا دوبار بيشتر برات نخونده بودم براى همين گفتم يه توپ دارم
بنيتا:گيگيليه
سرخ وسفيدو
بنيتا:ابيه
ميزنم زمين
بنيتا:هبا ميله
نميدونى
بنيتا:تاكجا ميله
من اين توپو
بنيتا:نداددم
بابام بهم
بنيتا:عيتى داد،
يه توپ گيگيلى داد.
كمك كردى جارو كشيدم(من جارو ميكردم وشما هم دسته جارو رو گرفته بودى وكمك ميكردى).
بعدهم خسته از كار روزانه يه چرت كوتاه زدى الان هم تلويزيون كلاه قرمزى داره ،فقط قسمتى كه موزيك پخش ميشه رو نگاه ميكنى ودوباره ومشغول خراب كارى ميشى (دوتا ليوان روبرداشتى روى هم ميذاريشون ،بعد بلند ميشى وراه ميرى ،خداميدونه چند دقيقه ديگه ميشكنن)چون كلا به تلويزيون علاقه ندارى مگر اينكه برنامه اى اهنگ شاد داشته باشه تا بشينى ونگاه كنى.
براى اينكه اين پست رو بنويسم يه بسته ادامس بهت دادم ،تك تكشون رو دراوردى ،يه گاز زدى وپرت كردى ،حالا بايد برم ادامس هارو جمع كنم