بنيتابنيتا، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 26 روز سن داره

بنيتا

اين چند روز

سلام به نفسم،جونم برات بگه ....... سلام به نفسم،جونم برات بگه از پنجشنبه شب اومديم خونه باباجون ومامان جون ،شما كه ديگه حسابى خوشحالى واز خوشحالى روى ابرها راه ميرى، ديگه صبح ها مثل تو خونه تا ظهر نميخوابى ،ساعت ١٠از خواب بيدار ميشى ،بعدش ميرى سراغ حلما (جيگر خاله) اگه خواب هم باشه بيدارش ميكنى ،صبحانه هم كه طبق معمول نميخورى ،بعد تو حياط بازى ميكنى ، ناهار ميخورى ،يه چرت كوتاه ميزنى ،دوباره بازى تا تقريبا ١٢كه دوباره بخوابى ،اين برنامه روزانه شماست ، شنبه بعداز ظهر ،من وشماو مامان جون با هم رفتيم بيرون كلى پياده روى كردى هر كارى ميكرديم كه بغلت كنيم قبول نميكردى و ميگفتى تاتا كنم ،ميخواستم خريد كنم كه مورد قبولم واقع نشد ،چون نزديك مطب...
1 ارديبهشت 1393

زبان دوم

عزيزم امروز ميخوام كلمه هايى رو كه به زبان انگليسى تلفظ ميكنى رو برات بنويسم، عزيزم امروز ميخوام كلمه هايى رو كه به زبان انگليسى تلفظ ميكنى رو برات بنويسم، اولين جمله كه ياد گرفتى اون هم فقط با يه بار گفتن ما جمله (I love you) بود كه تلفظ شمااينه: اى لا بيدو . و بعداز اينكه برنامه اى كه اسامى حيوونارو ياد ميداد رو نگاه ميكنى هم چند تا كلمه ميگى :ماكى(monkey) الفن(elephant) لاين(lion) البته بقيه شون رو هم بعد از اينكه ميشنوى تكرار ميكنى ولى اين چند حيوون رو به محض اينكه ميبينى اسمشون رو ميگى ونيازى نيست كه ازت بخوايم تكرار كنى. حروف الفبا رو هم كه فعلا دو بار بيشتر گوش ندادى همش رو بعداز گوينده تكرار ميكنى . البته برنامه حيوونارو خيلى...
30 فروردين 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به بنيتا می باشد