بنيتابنيتا، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 18 روز سن داره

بنيتا

مهمونى

1393/1/14 13:02
نویسنده : مامان بنيتا
167 بازدید
اشتراک گذاری

ديشب عمه شيوا زنگ زد وبراى امروز قرارگذاشت كه بريم خونه شون تا شما وشيماجون باهم بازى كنيد،صبح زود بيدارشدى اول فكر كردم طبق عادتت اب ميخورى وميخوابى ،اب خوردى ولى از خواب خبرى نبود،بازم مثل هرروز كفشاتوپوشيدى وشروع كردى به راه رفتن،ازمن اصرار وازشماانكار،ميخواستم بخوابى تا وقتى ميرسيم سرحال باشى ،خلاصه بعداز يه ساعت خوابيدى ،خواستم لباساتوعوض كنم كه بيدارشدى ازلحظه اى هم كه رسيديم تالحظه خداحافظى باشيما بازى كردى،شما وشيماجون خيلى همديگرودوست داريد.به قول شيما كه ميگه بنيتا داداش منه،niniweblog.comniniweblog.comniniweblog.com

خلاصه اينقدر خسته شدى كه همين نشستيم توماشين خوابت برد،الان هم از خواب بودنت استفاده كردم وگرنه وقتى بيدارى اجازه هيچ كارى بهم نميدى فقط وفقط بازى با بنيتا.يه موقع هايي كم ميارم مادررررررجووووووون ،اخه سنى ازم گذشته ،من كه مثل شما انرژى ندارم،ولى همه تلاشمو ميكنم كه دخمل قشنگم ازدستم ناراحت نشه .اميدوارم هميشه همينطورى شاد باشى وسرزنده وپرانرژى(الهى امين)

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

سهیلا
20 اسفند 92 9:35
سلام انشاء اله همیشه به مهمونی و خوش گذرانی.
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به بنيتا می باشد