بازگشت دوباره
امروز بعدازاين همه وقت بالاخره تونستم به وبلاگت سربزنم،از روزى كه اومديم خونه يه برنامه روزانه برام ريختى ،صبح كه از خواب بيدار ميشى گاهى صبحونه خورده وگاهى نخورده كفشاتو ميپوشى وراه ميرى البته نكته اش اينجاست كه دست منو ميگيرى وبايد پابه پاى شماراه بيام وراه رفتن ادامه داره تاوقتيكه بخوابى، وقتى ميخوابى از فرصت استفاده ميكنم وبه كارهاى خونه ميرسم براى همين ديگه وقتى نميموند كه چيزى بنويسم ،ولى از امروز سعى ميكنم زود به زود برات بنويسم عشقم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی