شيرين كارى ...
داشتم وسائل شام رو اماده ميكردم ،اومدى توى اشپزخونه
مامان دارى چى كار ميكنى ؟
دارم شام اماده ميكنم
و به ظرف ترشى اشاره ميكنى وميگى :مامان اين چيه ؟ ترشى، جيگر
يه قاشق به من بده
براى چى ؟
به ظرف ترشى اشاره ميكنى وميگى مى خوام اينو هم بزنم
نه مامان جان ،نبايد هم بزنى ،ميريزى
اصرار ميكنى ومن هم كه ميخوام شام رو اماده كنم براى اينكه جلوى دست و پا نباشى ،قاشق بهت دادم ومشغول كار خودم شدم ،بعد از چند دقيقه ديدم كه ساكتى واين اصلا خوب نيست يعنى دارى خراب كارى ميكنى
ديدم ،كلم ها رو از ظرف دراوردى و ميريزى توى ليوان اب بعد با قاشق هم ميزنى وميخورى
بنيتا دارى چه كار ميكنى ؟؟؟؟
خيلى با جديت بهم نگاه ميكنى وميگى
اخه مامان تند بود ،ميشورم كه بخورم (به جاى همه مزه ها ميگى تنده )
گفتم مامان تند نيست ،ترشه ،ترشى بايد ترش باشه (يه جورى نگاه كردى كه من دارم اشتباه ميكنم )
بعد كه بابا داشت شام ميخورد كنارش نشستى و كلم هاى توى اب رو ميدى كه بخوره
بعد ميگى :بابا اخه اينا كثيپ (كثيف) شده ،دارم برات ميشورم ،بخور ،باشه
بابا ميگه چرا كثيف شده ؟؟؟
اخه تنده ،من بايد بشورم